یادداشت احمد جوادی در سوگ وفات سید داود چهره محبوب چهاربرج

امروز صبح که از خواب بیدار شدم خبر بسیار بدی سراسر وجودم را پر از غم و اندوه نمود. با اینکه مرگ هر انسانی مخصوصا اگر هم از همشهریان و آشنایان باشد باعث ناراحتی است ولی خبر مرگ داود غربت و اندوه خاصی دارد.

فردی که سراسر زندگیش پر از راز بود و شخصیت منحصر به فردش زبانزد خاص و عام. او زندگی را به شیوه خودش زندگی میکرد با هیچ کس سر و سری نداشت، و آزارش به هیچ فردی نمی رسید.او خاص ترین فرد جامعه چهاربرج بود. از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد، همه در چهاربرج او را دوست داشتند.

داود به جای هم نشینی و انس با جامعه چهاربرج با گاوهایش انس گرفت و به جای زندگی شهری، زندگی در مزارع و قوواخلیق های چهاربرج را برگزید. او صبح زود از خواب بیدار میشد و گاوهایش را به چرا می برد و تا پاسی از شب در مزارع چهاربرج می ماند. معمولاً در تابستانها شب را هم در مزارع می گذراند و در کنار آتشی که روشن کرده بود شب را صبح می کرد.

شاید در نظر بسیاری از مردم کارهای او غیر منطقی و غیر عقلانی بود.او با اینکه پنجاه سال سن داشت ازدواج نکرده بود و با اینکه ثروتی چند ملیاردی داشت تمام زندگیش گاوهایش بودند و خورجینی که درونش تنها نان و پنیر، قند و چای و کتری و آب بود!

شاید هم او بهترین شیوه زندگی را برگزیده بود. زندگی به دور از انسانها. انسانهایی که سالها پیش عشقش را از او گرفتند و سرنوشت سید داود را برای همیشه تغییر دادند.

آری سالها پیش وقتی داود جوان بود عاشق دختری میشود ولی بنا به دلایلی در رسیدن به عشقش و ازدواج با او ناکام می ماند. این حادثه تلخ هیچ گاه از ذهن داود پاک نمی شود و از او انسان دیگری میسازد. انسانی که تا آخر عمر ازدواج نمیکند و سر به طبیعت و مزارع چهاربرج می گذارد و در آخر در همان طبیعت زیبای چهاربرج که مامن و پناه او و گاوهایش بود آرام میگیرد و همچون زندگی غریبانه اش غریبانه از دنیا می رود.

سفر به سلامت سید داود عزیز. شاید این رفتنت تو را به تمام آرزوهایت برساند شاید خوشحالی که از نامردمی ها، نامردی ها و دورنگی ها رهایی یافتی ولی یک چهاربرج دلتنگت خواهد ماند. دلتنگ تو و گاوهایت! هر صبح و غروب راههای مزارع چهاربرج چشم به راه آمدنت به نظاره خواهند نشست.

اگر با من بود تورا به قبرستان شهر نمی بردم. و تو را در کنار درختان سنجد، بید و قلمه زارهای باشکوه دفن می کردم! در کنار بهترین دوستانت و بهترین مامن روزهای سختت.

احمد جوادی

1399/09/06

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *