حرف دل یک جوان چهاربرجی با آقای رئیس جمهور

حسن روحانی

یک جوان چهاربرجی خطاب به روحانی: “مطالبات مردم آذربایجان از رئیس جمهور تنها به احقاق حق در مورد تیم تراکتورسازی خلاصه نمی‌شود.”

دو سال پیش در زمان تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری آقای روحانی در اورمیه حضور یافت و در میان خیل عظیمی از جوانان به سخنرانی پرداخت. هنوز یادمان نرفته که آقای روحانی در ورزشگاه اورمیه چه قولهایی به مردم آذربایجان داد. احیای کامل دریاچه اورمیه، اجرای اصل 15 قانون اساسی و تدریس زبان و ادبیات تورکی در مدارس، ایجاد فرهنگستان زبان و ادبیات تورکی و رفع تبعیض‌ها در عرصه‌های اقتصادی و عمرانی نمونه هایی از قول‌های رئیس جمهور بود. ولی متاسفانه هنوز با گذشت نیمی از مدت ریاست جمهوری آقای روحانی، هیچ یک از آنها عملی نشده‌اند و در حد یک شعار باقی مانده‌اند. سفر اخیر رئیس جمهور به تبریز بهانه‌ای شد تا مردم آذربایجان بار دیگر پای صحبت‌های آقای روحانی بنشینند. ولی مرد خوش سخن سیاست ایران انگار نه انگار که چه وعده‌هایی به این مردم داده بود و تنها مسئله‌ای که در مورد مطالبه حقوق مردم آذربایجان به میان آورد و آن را برجسته نمود احقاق حق از دست رفته تیم تراکتورسازی در دیدار پایانی لیگ برتر بود.

آقای روحانی درست است که قلب مردم آذربایجان و طرفداران تیم تراکتور به خاطر بازیچه شدن و ناعدالتی در بازی مقابل نفت تهران شدیدا به درد آمد و تنبیه بانیان و موسببان آن می‌تواند تا حدودی مرحمی بر زخم آنها باشد. ولی حتی اگر دوباره تراکتور را قهرمان لیگ برتر کنید، بازهم نمی‌تواند مشکل بیکاری جوانان را حل کند. باز هم نمی‌تواند جلوی از بین رفتن زبان مادری‌مان را بگیرد. قهرمانی تراکتور در آسیا هم نمی‌تواند جلوی طوفان‌های نمک دریاچه اورمیه بایستد. آقای روحانی دغدغه‌های اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی تُـرک‌ها به مراتب مهم‌تر و حیاتی‌تر از محروم شدن یا نشدن آقای فغانی است. هنوز فرزندان باکری‌ها و امینی‌ها که تا پای جانشان برای دین اسلام و کشور ایران مایه گذاشته‌اند منتظرند تا به وعده‌های خود عمل کنید. یقینا عمل به وعده‌هایتان در راستای احترام به زبان و ادبیات تورکی، احترام به تمام شهیدان و از جان گذشتگان آذربایجان است. این کار باعث همگرائی و همبستگی هر چه بیشتر حاکمیت و مردم آذربایجان می‌شود.

آقای روحانی شما خود بهتر می‌دانید پاسداری از ادبیات و فرهنگ تُـرکی همانا پاسداری از فرهنگ و آیین اسلام و تشیع محسوب می‌شود. چرا که مردم آذربایجان اولین مردمی بودند که اعتدال شیعی را با زبان بی‌آلایش و پاکشان به رسمیت شناختند. این ما بودیم که اولین بار واقعیت‌های کربلا را با همین زبانی که الان مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد قلم زدیم و عدالت را گسترش دادیم. هنوز مرثیه‌های تورکی شاعران بزرگ تـُرک یادمان نرفته. هنوز “حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار” مرحوم “دلریش” لرزه بر آسمان می‌اندازد و هنوز فریاد “زینب زینب” حاج سلیم مؤذن‌زاده از اردبیل، زنجان، اورمیه، تبریز و تهران و همه جای ایران به کربلا می‌رسد. آری، ادبیات تورکی یعنی بخش بزرگی از ادبیات اسلام و تشیع و از بین رفتن آن یعنی از بین رفتن عمیق‌ترین آثار ادبی جهان تشیع.

آقای روحانی حرفهایمان را با حدیثی از بانوی بزرگوار کربلا یعنی حضرت زینب (س) به پایان می‌رسانیم که می‌فرمودند: برای شهیدان کربلا و برادرم حسین (ع) همانند تـُرک‌ها عزاداری کنید. آری زبان ما آنقدر ساده و بی آلایش است که می‌تواند ظریف‌ترین احساسات بشری را که با هیچ زبانی نمی‌توان آن را توصیف کرد، جلوه‌گر کند. به قول شهریار: “تورکی واللاه آنالار اوخشایی لای-لای دیلی‌دیر.”

مطالب مرتبط

2 دیدگاه‌

  1. For the reason that the admin of this web site is working, no doubt very quickly it will be well-known, due to its quality contents.|

  2. رشدیه گفت:

    یاخچه بودور که میرزا حسن رشدیه (بنیانگذار فرهنگ نوین ایران) کیمین انسانلارین تجربه لرینن بو زمینده کمک آلاق و الیمیزه گویاق دیزیمیزه دیاق یاعلی.یوخساکه دولتمردلرین باشلاره شولوغده الله کمکنیز اولسون.
    یاشاسین گینده آذربایجان و اونون گوزل شهره ارومیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *